این وبلاگ فضایی برای قلم فرسایی اساتید و دانشجویان در حوزه علوم اجتماعی است. تلاش خواهیم نمود با انعکاس دیدگاه های متفاوت دوستان، از انحصاری شدن این بلاگ به دیدگاه خاصی بپرهیزیم. نظرات و مطالب خود را نشانی iranian.change@gmail.com ارسال نمائید

من اعتراف می کنم

(اعتراف یکی از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت)

من اعتراف می کنم

دوستان عزیزم مرا ببخشید که اعتراف می کنم.
اما می خواهم پیش از آنکه در دامان زندانبانان زانو بزنم و لب به سخن بگشایم، در ساحت شما اعتراف کنم
آن روز که شنیدم عبداله هنگام قرائت کیفرخواست اشک می ریخت، چشمان من نیز همچون همه دوستانش بارش گرفت. اما اشکهای من بخاطر عبداله نبود که بخاطر تمام دلخوری هایی بود که ما همه از هم داشتیم.
من اعتراف می کنم که ما خود را آوانگارد و طلایه دار جامعه مدنی می دانستیم و برای رسیدن به آرمانهای خویش از کنار زدن رقیبان همسنگر خود ابایی نداشتیم.

من اعتراف می کنم که همواره احساس می کردیم که ما را نیازی به همراهی و هم نفسی کسی نیست.
 اما حالا عبداله انفرادی نفس می کشد...
 و من حالا که عبداله انفرادی نفس می کشد تازه یادم آمده که او هم نفس ما بود. هم نفس من ، هم نفس تو و هم نفس همه کسانی که سالهاست در هوای مسموم این خاک به سختی نفس می کشند. و نسیم خنک آزادی را تمنا می کنند.
 من در اینجا پیش از آنکه در پیشگاه بازجوهای مهربان مجبور به اعتراف شوم
در حضور شما اعتراف میکنم که برای همسنگرانم، همسنگر نبودم. روش خویش را برگزیدم و رفیق خود را پس زدم.
من امروز آن نامی را که سال ها با نخوت یدک کشیده ام رها می کنم تا همچون میلیونها زن و مردی که غریو آزادی شان از نامشان والاتر است بی نام فریاد زنم:

 همسنگران من! من امروز سوگند می خورم که با در کنار شما و همنفس شما خواهم بود و پوتین قلمتان را نیز بوسه خواهم زد.

 من اعتراف می کنم که همواره خواهان تغییر بوده ام اما امروز تغییر را از خودم آغاز می کنم.

من اعتراف می کنم که راه ما امروز بیش از همیشه به اعتراف من و شما نیازمند است.

من اعتراف می کنم ، شما را ...  نمی دانم.

گزارش تخلف
بعدی